ژئوفیزیک
محمدرضا جمال ریحانی؛ عبدالرضا قدس؛ سید خلیل متقی؛ اسماعیل شبانیان؛ مرتضی طالبیان؛ بیگ چن
چکیده
در نوامبر سال 2013، پنج زمینلرزه با بزرگی متوسط در منطقه کمان لرستان رخ دادند. پیشانی دگرشکلی زاگرس در کمان لرستان از جمله مناطقی است که رابطه میان لرزهخیزی و ساختارهای فعالش ناشناخته است. در این مطالعه ما با استفاده از شبکه موقت ایران- چین و شبکه-های لرزهنگاری ایران و عراق، زمینلرزه اصلی و پسلرزههای آنرا به روش تکرویدادی ...
بیشتر
در نوامبر سال 2013، پنج زمینلرزه با بزرگی متوسط در منطقه کمان لرستان رخ دادند. پیشانی دگرشکلی زاگرس در کمان لرستان از جمله مناطقی است که رابطه میان لرزهخیزی و ساختارهای فعالش ناشناخته است. در این مطالعه ما با استفاده از شبکه موقت ایران- چین و شبکه-های لرزهنگاری ایران و عراق، زمینلرزه اصلی و پسلرزههای آنرا به روش تکرویدادی و چندرویدادی مکانیابی کردیم، با روش معکوسسازی تانسور ممان و روش اولین رسید موج طولی، سازوکار کانونی پنج زمینلرزه بزرگتر از 5/4 را بدست آوردیم و ساختار سرعتی در منطقه موردمطالعه را با استفاده از برگردان همزمان توابع گیرنده و منحنی پاشش به مدلهای سرعتی، در زیر دو ایستگاه زلزلهنگاری نزدیک خوشه محاسبه کردیم. مکانیسمهای بدست آمده از وارونسازی گسلههای معکوس با شیب 23 تا 39 درجه به سمت شمالخاور و خاور هستند. صفحه گسلی از روی توزیع پسلرزهها و عمق رخدادها انتخاب شده است. روند ابر پسلرزهها رخدادها با راستای گسلهای شناختهشده همخوانی ندارند. عمق سنتروئید و عمق کانونی برای هر پنج رخداد برابر 14 کیلومتر بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان میدهند که در جبههی دگرشکلی کمان لرستان ضخامت سنگهای رسوبی کمتر از 8 کیلومتر است و زمینلرزههای رخداده در جبههی دگرشکلی کمان لرستان همگی در پیسنگ کریستالی روی میدهند. یافتههای ما ایده جدایش لرزهای زمینلرزههای اصلی از پسلرزههای آن که توسط نیسن وهمکاران (2011) ارائه شد را حداقل در کمان لرستان زاگرس رد میکند.
زمان ملکزاده؛ محمدرضا عباسی؛ اولیویه بلیه؛ کریستین اوته مهیو؛ اسماعیل شبانیان
چکیده
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی ...
بیشتر
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی تمام مؤلفه جابهجایی به موازات کمربند ناشی از حرکت مورب صفحه عربستان را جذب میکند و گسل زاگرس مرتفع (HZF) به همراه دیگر گسلها و چینخوردگیها، پذیرای مؤلفه عمود بر کوهزاد جابهجایی در این حرکت است. با استفاده از وارون سازی خط لغزشهایی که اغلب بر صفحات گسلی که رسوبات جوان کنگلومرای بختیاری را در امتداد گسل زاگرس مرتفع متأثر ساخته، نقش بسته، تنسور تنش و شکل نسبی بیضوی تنش (R) در 29 ایستگاه محاسبه شده است. شواهد زمینریختی و سینماتیک گسل نشان دهنده آن است که بخش اعظم گسل زاگرس مرتفع دارای مؤلفه امتداد لغز است. بر اساس این سینماتیک، گسل زاگرس مرتفع نیز در انتقال دگر شکلی مؤلفه موازی کوهزاد زاگرس مشارکت میکند. در نتیجه ساز وکار جدید تشخیص داده شده، تسهیم کرنش از نوع بخشی (Partial strain partitioning) را برای زاگرس مرتفع باختری پیشنهاد میکند. انتقال دگرشکلی مؤلفه موازی کوهزاد توسط گسل عهد حاضر و زاگرس مرتفع، ممکن است دلیلی موجه برای کاهش آهنگ لغزش در امتداد گسل عهد حاضر پس از سازماندهی دوباره برخورد مورب صفحه عربستان باشد.